کد مطلب:33899 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:278

مقام علمی و ادبی سید رضی











اشعار سید رضی از چنان روانی و زیبایی در الفاظ و وزانت و متانت در معانی برخوردار است كه همگان را به شگفتی واداشته است. او در اشعار خود بدون تكلف صنایع ادبی

[صفحه 87]

به خدمت گرفته و با كمترین الفاظ، والاترین معانی را ابلاغ كرده است، موسیقی شعر او سحرانگیز است و طنین امواج آن در درون جان نفوذ می كند و اثری عمیق باقی می گذارد.[1] همین ویژگی او تمام مقامات علمی و مناصب بزرگ او را تحت الشعاع قرار داده است، تا جایی كه حتی در زمان حیاتش، از او به «شاعر» تعبیر كرده اند و شاعران عنوان نموده اند تا در زمره ی عالمان و دانشمندان، هر چند كه كسی منكر مقام والای او در عرصه های بلند علم و فرهنگ اسلامی و شیعی نیست.[2].

«ثعالبی» ادیب معاصر با سید رضی، درگذشته به سال 429 هجری، درباره ی او چنین می نویسد:

«او انیك نابغه ی دوران و نجیب ترین بزرگان عراق و در عین شرافت نسب و افتخار حسب، مزین به ادبی نمایان و فضلی تابان و بهره ای وافر از تمام خوبیها و نیكوییهاست. از این گذشته او سر آمد شاعرانی است كه از دودمان ابوطالب برخاسته اند، چه گذشتگان و چه معاصران و با آنكه در میان آنان شاعران مبتكر و نو آور چون جمانی، این طباطبا و ابن ناصر و جز ایشان بسیار بوده اند، اما اگر بگویم او سر آمد شاعران قریش است، گزافه نگفته ام كه گواه صادق آن اشعار اوست كه این ادعا را می توان با مراجعه بدانها دریافت، اشعاری عالی و استوار، خالی از سستی و عوار، كه در عین رواین و سلاست، محكم است و با متانت، دارای معانی نغز و بلند و چونان میوه ی رسیده و با طراوت.»[3].

«خطیب بغدادی» عالم برجسته ی قرن پنجم و معاصر سید رضی، درگذشته به سال 463 هجری، می نویسد:

«او شاعری نیكو و توانا بود و من از ابوعبدالله محمد بن عبدالله كاتب در مجلس ابوالحسین بن محفوظ كه یكی از روسا بود، شنیدم كه می گفت: جماعتی از بزرگان علم و ادب را دیدم كه می گفتند كه رضی برترین شاعران قریش است.»[4].

سید رضی گذشته از مقام والایی كه در علوم اسلامی و فرهنگ دینی داشت، هنوز بیست بهار عمر را پشت سر نگذاشته بود كه در عرصه ی ادبیات عرب یكه تاز میدان و مایه ی مباهات همگان بود و در نظم و نثر شگفتیها می نمود. او در انواع شعر هنر نمایی می كرد و اشعارش دست به دست می گردید و آن را می خواندند و در شگفتی فرومی رفتند و اشعارش را حفظ می كردند. بسیاری از بزرگان علم و ادب و سیاست به اشعار سید رضی علاقه ی بسیار نشان می دادند و آنها را حفظ می كردند.[5] نقل كرده اند كه

[صفحه 88]

«صاحب بن عباد» ادیب بی بدیل و نادره ی دوران در ادب و سخن شناسی و نویسندگی،[6] با قطعه ای از اشعار سید رضی رو به رو شد و چنان شیفته گردید كه كسی را به بغداد فرستاد تا از روی دیوان سید رضی نسخه ای بردارد و برای او ببرد. و این واقعه در سال 385 هجری بود كه سید رضی 26 سال بیشتر نداشت.[7] و نیز «تقیه» دختر سیف الدوله كه در سال 399 هجری درگذشته است، چنان شیفته ی اشعار سید رضی شده بود كه كسی را از مصر به بغداد فرستاد تا از روی دیوان وی نسخه بردارد و برایش ببرد.[8] و این همه جلوه ای كوچك از شخصیت والای شریف رضی است.علامه امینی (ره) می نویسد:

«آشكار است كه هر كس بر روحیات سرورمان شریف رضی آگاه گردد و جایگاه برجسته ی او را از نظر علم و ریاست و والایی مرتبت بشناسد، مقام شعر و شاعری را دون مقام او خواهد یافت و روح او را برتر و والاتر از دیگر شاعران و ملاحظه خواهد كرد كه هنر شعر بر شخصیت و مرتبت او نیفزوده و در مناعت و شرافت او تاثیری نداشته و برای او عظمت و رفعتی به بار نیاورده و در پیشرفت اجتماعی او یار و مددكارش نبوده است كه او پیش از دهسالگی به قافیه سنجی پرداخته و شعر سروده است. موقعی كه دهساله بوده، ضمن قصیده ای چنین سروده است:


المجد یعلم ان المجد من اربی
و لو تمادیت فی غی و فی لعب


انی لمن معشر ان جمعوا لعلی
تفرقوا عن نبی او وصی نبی[9].


مجد و سروری می داند كه بازیچه ی دست من است، گرچه در سرگرمیهای كودكان غوطه ورم.

من از آن خاندانم كه چون برای مهمی گرد آیند، شكوه و جلالشان به هنگام پرانده شدن نمودار گرددد كه آن یك پیامبر است و آن دگر وصی پیامبر.

سید رضی شعر و شاعری را برای خود مایه ی افتخار و شرافت نمی دانست، بلكه آن را به عنوان وسیله ای برای پیشبرد مقاصد خود به كار می گرفت، چنانكه می گفت:


و ما الشعر فخری، ولكنه
اطول به همه الفاخر


از هه عن لقاء الرجا
ل و اجعله تحفه الزائر


فما یتهدی الیه الملو
ك الا من المثل السائر


و انی و ان كنت من اهله
لتنكرنی حرفه الشاعر[10].

[صفحه 89]

شعر (و شاعری) برای من افتخاری نیست، ولی با آن به رویارویی مفاخره كنندگان برمی خیزم،

چكامه ام والاتر از آن است كه با آن به استقبال بزرگان بشتابم، ولی هر كه به دیدار من آید سروده ی خود را تحفه ی دیدارش می سازم،

سروده ای كه در خور شاهان است و چون «مثل سائر» به هر سوی روان است و اگر چه من در عرصه ی شعر، در زمره ی شاعران والایم، ولی از حرفه ی شاعری بیزارم.

در منابع تراجم و رجال به طور گسترده و متواتر از شعر و ادب سید رضی تمجید شده است، چنانكه دیگر فضایل و كمالات شخصیتی و مفاخر او مورد ستایش قرار گرفته است.»[11].


صفحه 87، 88، 89.








    1. ن. ك: تاریخ ادبیات زبان عربی، ص 500.
    2. ن. ك: یادنامه ی كنگره هزاره نهج البلاغه، مقاله ی نگاهی كوتاه به زندگانی پرافتاخر سید رضی مولف نهج البلاغه، ص 227.
    3. یتیمه الدهر، ج 3، ص 155.
    4. تاریخ بغداد، ج 2، ص 246، وفیات الاعیان، ج 4، ص 419.
    5. الشریف الرضی، ص 130.
    6. ن. ك: الكنی و الالقاب، ج 2، صص 376 -370.
    7. عبدالحسین الامینی، الغدیر فی الكتاب و السنه و الادب، الطبعه الخامسه،دار الكتاب العربی، بیروت، 1403 ق. ج 4، صص 200 -199.
    8. همان، ص 200.
    9. دیوان الشریف الرضی، ج 1، ص 112.
    10. همان، ص 432.
    11. الغدیر، صص 202 -200.